14 آوریل هوش هیجانی در زندگی چه کمکی به ما میکند؟
اصولاً ارتباطات، پایه زندگی است و اگر بخواهیم انسان موفقی باشیم نمیتوانیم خودمان را جدای از خانواده یا جامعه موفق بدانیمف چرا که موفقیت هر فرد در کنار جامعهای سنجیده میشود که در آن زندگی میکند. پس ارتباطات نقش مهمی در زندگی دارد.
وقوع رفتار و نوع نگرش نسبت به زندگی و دنیای پیرامونمان در واقع میتواند روشنکننده مسیری باشد که در آن قدم برمیداریم. هوش هیجانی از آن جهت که درباره شناخت خود و هیجانات خود و از طرفی شناخت دیگران و مدیریت هیجانات دیگران است در راستای همین موضوع کار میکند.
به نظر من هوش هیجانی مثل چارچوب و فونداسیون یک ساختمان عمل میکند و اگر چارچوب درست باشد بقیه مهارتهای نرم که برای یک زندگی موفق میتواند به کار ما بیاید در اینجا به راحتی در سرجای خودش قرار میگیرد.
ضربالمثل معروفی هست که میگوید:
خشت اول گر نهد معمار، کج
تا ثریا میرود دیوار، کج
فرض کنید ما سراغ هنر مذاکره کردن می رویم یا هنر تابآوری یا هنر خلاقیت یا انواع مهارتهای نرم. اگر درباره خودم اطلاعات زیادی نداشته باشم چگونه میتوانم تابآور باشم یا چگونه میتوانم مذاکرهکننده خیلی خوب و ماهری باشم اگر هنر مدیریت هیجانات و ارتباطات با دیگران را ندانم یا چگونه میتوانم فرد خلاقی باشم در حالی که هنوز نمیدانم در چه زمینهای می توانم بهترین شکل خودم را بروز دهم.
اینها به مهارتهای ما در هوش هیجانی برمیگردد. مهارتهایی که پایه و اساس است برای بهتر شدن کیفیت زندگی ما. پایه و اساس است برای پیدا کردن انگیزههای لازم به جهت رسیدن به اهداف و آرزوهای ما. اما در مسیر تقویت و مهارتاندوزی در هوش هیجانی یاد میگیریم که میتوانیم نسبت به عکسالعملهای خودمان حساس باشیم. نسبت به آنچه که میتوانیم باشیم و آنچه که میخواهیم باشیم و آنچه که واقعا انجام دادهایم. یاد میگیریم که بررسی کنیم چه عواملی مانع آن میشود علیرغم اینکه میدانیم کاری درست است ولی کار درست را انجام ندهیم و مطیع هیجانات سریع و زودگذرمان باشیم.
افراد زیادی هستند که با وجود اینکه از آیکیو یا هوش بالایی در انجام یکسری مهارتها برخوردارند ولی در زمینه ارتباط خود با دیگران ضعف دارند و این مانعی بر سر راه موفقیت آنها میشود. اگر به اطرافیانتان و عملکردشان توجه کنید تعداد زیادی از این دست افراد را میبینید. از طرفی افرادی وجود دارند که مهارتهای متوسطی دارند، ولی موفق هستند چون آدمهایی هستند که قادرند ارتباط خوبی برقرار کنند.
البته این موضوع به این معنی نیست که افراد با ظاهر خوب، خوشبرخورد و اجتماعی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند بلکه هوش هیجانی به مهارتهایی بیش از خوشبرخورد بودن نیاز دارد.
هوش هیجانی بالا بهنوعی درک و شناخت درست از واقعیت موجود و نحوه برخورد متناسب با آن واقعیت، است. در واقع افراد با هوش هیجانی بالا، افراد مثبتنگر یا خوشبین نیستند، بلکه افراد واقعبینی هستند که میتوانند به تناسب شرایط و فضا، عکسالعملهای مناسبی داشته باشند.